خواهرم روزهای عمرت در گذر است. به زودی تقدیرت رقم می خورد. از خداوند بخواه برایت زیباترین ها را بنویسد. تو هم در تقدیرت سهیم باش. شب قدر شروع خوبی است برای محجبه شدنت... برای عفیف شدن و برای گوهر شدنت...
خواهرم می دانم قلم شکسته ام و دست ناتوانم تأثیری برایت ندارد، اما این بار از تو خواهش می کنم دین را درست در دست بگیر. خداوند بنده اش را دوست دارد. تو هم او را دوست داشته باش.
خواهرم... حجابت... حجابت... حجابت را حفظ کن!
شاید تا قدر دیگر باشم یا نباشم. شاید قدر امسال، تقدیرم بر نبودنم رقم بخورد اما بیا و خواهشم را قبول کن. با خدا آشتی کن، آنگونه که او می خواهد نه آنگونه که تو می خواهی! بیا و "نومن به بعض و نکفر به بعض..." نباش!!
بگذار طور دیگری بگویم! فرض کن زمان نماز اول وقت امروزت گذشته است و هنوز نمازت را نخوانده ای! همین حالا، سرورت و امام زمانت ظهور کند و تو را صدا بزند! چه می کنی؟ می روی یا نمازت...! هنوز نمازت را نخوانده ای! خیلی بد شد... نه؟!
حال فکر کن هنوز حجابت و پوششت صحیح نیست. آنطور نیست که پروردگارت از تو خواسته.هنوز به دستور پروردگارت عمل نکرده ای و قدرت رقم بخورد که به درگاه خداوند حاضر شوی..!چه می کنی؟؟آماده ای؟ یا هنوز حجابت و پوششت کامل نیست و از لبیک گفتن به پروردگارت خجالت زده ای؟ !
خواهرم... تامل کن...
پ.ن:یکی نیست به من بگوید اگر خداوند خودت رااحضار کند، آماده ای؟ اگر امام زمانت ندا دهد بدون هیچ مشکلی لبیک می گویی؟ شاید هنوز راه را پیدا نکرده ام...
خداوندا، قدرم را به آمادگی ام و پاک شدن رفتار و اعمالم رقم بزن... آمین...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: حجاب , عفاف , , چادری, دختر چادری, دختر با حیا, چادر خاکی, مادرم زهرا, قسم به چادر خاکی, عفت و حیا, شرم و حیا, دختر کوچولوی چادری,